نقش ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات

نگاهی به نقش ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات رفتاري فرزندان

نقش ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات رفتاري

  • يکي از عوامل موثر در شکل گيري رفتار فرد، خانواده است. فضاي خانه، نخستين و با دوام ترين عاملي است که در رشد شخصيت افراد تاثير مي گذارد. به گونه اي که مي توان گفت پدر و مادر نيرومندترين آموزگار افراد در زندگي و آموزش خانوادگي پايدارترين آموزش و محيط خانه مهم ترين آموزشگاه براي هر فرد است. فرزندان پيش از آنکه به پند و اندرز والدين عمل کنند رفتار آنان را الگو قرار مي دهند. نفوذ والدين در اين موضوع تنها محدود به جنبه هاي ارثي نيست. در آشنا کردن فرزندان به زندگي جمعي و فرهنگ جامعه، خانواده نقش بسيار موثري را ايفا مي کند.

بي شک اين موضوع را نبايد از نظر دور داشت که اغلب افراد مبتلابه مشکلات مختلف شخصيتي از خانواده هاي ناسالم برخاسته اند.از اين رو تامين سلامت رواني افراد خانواده سهم بسزايي در تامين و حفظ سلامت روان جامعه دارد و تامين نکردن سلامت روان خانواده آسيب هاي شديدي بر پيکره جامعه وارد مي کندپس براي رسيدن به يک جامعه سالم بايد ابتدا خانواده سالمي داشته باشيم.

براي رسيدن به يک خانواده سالم بايد به مواردي اشاره کنيم که ايجاد روابط سالم بين اعضاي خانواده يکي از آنها است. شيوه هاي ارتباطي نامناسب تاثيرات مضري روي فرد و سلامت او خواهند داشت. خانواده هاي فاقد روابط گرم و محبت آميز، خانواده هاي داراي روابط خصومت آميز و شيوه هاي ارتباطي شديداً وابسته در خانواده معمولاً ناسالم گزارش شده اند. برقراري شيوه ارتباطي منطقي، محترمانه و در عين حال گرم و صميمانه نشان دهنده خانواده سالم است.

تلاش براي شناخت يکديگر و تقويت اعتماد به نفس و توجه کردن به رفتارهاي يکديگر براي ايجاد بازخورد مثبت رفتاري نيز موثر است.گوش دادن به صحبت هاي يکديگر: به حرف هاي يکديگر با دقت گوش کنيم، به يکديگر توجه کنيم بدون اينکه قضاوت، پيشداوري يا نصيحت کنيم.فراهم کردن شرايط گفت وگو و تبادل نظر براي همه  افراد خانواده، با فراهم کردن محيطي گرم وصميمانه فرصت اظهارنظر به همه افراد خانواده داده شود تا بتوانند مشکلات خود را در محيطي دوستانه مطرح کنند.انجام فعاليت هاي گروهي: برنامه ريزي براي انجام گروهي برخي از وظايف در خانواده به صورت جمعي و… خودداري از سرزنش و مقايسه افراد خانواده (فرزندان) با افراد ديگر و مسئوليت پذير بودن نسبت به يکديگر هم از مواردرسيدن به خانواده سالم است.

دريک خانواده سا لم تبادل افکار وجود دارد و به عبارت ديگر خانواده سالم خانواده اي است که از سلامت روان و آرامش رواني و معنوي هر يک از اعضاي خانواده حمايت مي کند.فرزنداني که زندگي را با دوستي واحترام مي گذرانند، مي آموزند که دنيا مکاني زيبا براي زيستن است. به طور کلي نگرش و رفتار والدين مي تواند تسهيل کننده يا مانعي براي رشد و تکامل کودک باشد. موقعيت کودک در خانواده، تعداد و جنسيت  فرزندان، ترتيب تولد آنها، روابط بين آنها، وجود ارزش ها و معيارهاي صحيح اخلاقي و اعتقادي در خانواده، حضور ساير وابستگان در خانه، روابط با همسالان و گروه هاي سني و عواملي مانند عوامل اقتصادي و فرهنگي در کنار استعداد سرشتي نوجوانان، شخصيت او را شکل مي دهند و نقش موثري در پيشگيري از اختلالات رفتاري افراد دارد و بي شک توجه نکردن به موارد مطرح شده زمينه موثري را در رشد انحرافات رفتاري به معرض نمايش مي گذارد.

ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات رفتاري

بکوشیم ارتباط مؤثر و صمیمانه اى با نوجوان (یا جوان) برقرار کنید.
گوش دادن به صحبت هاى او، حمایت از رفتارهاى مثبت، پسندیده و سالم، توجه کردن به احساسات و عواطف او و پذیرش بى قید و شرط جوانان و نوجوانان به آنها کمک مى کند تا با ایجاد رابطه اى نزدیک و صمیمانه با والدین خود درصدد مقابله با بحران هاى زندگى برآیند.

دیدگاه ها و اعتقادتان را با صبورى و انعطاف پذیرى به جوانان بیاموزید. اجازه دهید تا با بحث و گفت وگو احساس مسئولیت، ارزشمندى و خودکارآمدى در آنها رشد یابد. در دوران نوجوانى، فرزندان ما دست به شناخت، ماجراجویى، کنجکاوى و خطر کردن مى زنند، در این جا وظیفه والدین و مربیان است که سعى کنند با گزینش روش هاى معقول و سنجیده راه رسیدن به استقلال فردى و رشد اجتماعى را براى آنها روشن سازند

کارهایی برای تربیت رفتاری فرزندان:

فرصت هایى براى او ایجاد کنید تا مسئولانه درباره کارهاى روزانه خودش تصمیم گیرى کند.
به او یاد بدهید که چگونه با افراد دیگر اجتماع ارتباط برقرار کند. مثلاً زمانى که تنها در جمعى حضور دارد، چه باید بگوید، چه کار باید بکند و… در نظر داشته باشید اگر او فرد شلخته و بى بندوبارى نباشد، در مقابل تعارف دوستانش براى سیگار کشیدن و… مطیع نخواهد شد.

هر اندازه والدین، جوان را به حال خود واگذارند، او را در برابر محیط و اجتماع آسیب پذیرتر ساخته اند و بعدها براى این تسلیم باید بهاى سنگین ترى بپردازند. والدین باید با درک تأثیر همسالان بر فرزندشان آنان را براى مقابله با فشارها و تحریکات موجود آماده کنند. توان «نه گفتن» و داشتن رفتارى مستقلانه و صحیح را در آنان باید تشویق و تمجید کرد. باید به جوان یاد داد که «نه گفتن» او دلیل بر احترام او به خودش است. از آنها بخواهید که به هنگام احساس خطر، قدرت ترک محل را داشته باشند.

واقعیت هاى اجتماع را به فرزند نوجوان (یا جوان) تان گوشزد کنید.
گروهى از والدین تصور مى کنند با مطرح نکردن مشکلات گوناگون جامعه و سرپوش گذاشتن بر حقایق تلخ زندگى، روش مناسبى براى حمایت از فرزندشان انتخاب مى کنند. در حالى که آنان نیاز دارند تا اطلاعات صحیحى در باره مسائل جامعه اى که در آن زندگى مى کنند، داشته باشند و در این زمینه بهترین راهکار آن است که پدر و مادر سعى کنند با یافتن منابع و مدارک علمى و موثق، اطلاعات و دانسته هاى خانواده شان را ارتقا دهند و راهنماى معتمدى براى فرزندان شان باشند. هدایت سالم والدین و مربیان دلسوز، بسیار ارزشمندتر از دوستى هاى بحران زا و دشوار است.
به طور خلاصه آن چه والدین مى توانند درباره مواد مخدر به نوجوان شان بیاموزند، مى تواند در زمینه پزشکى (آسیب هاى بدنى ناشى از مصرف مواد مثل ابتلا به ایدز، هپاتیت و انواع بیمارهاى قابل انتقال از طریق تزریق) یا روان شناختى (آسیب هاى رفتارى ناشى از مصرف مواد مثل بزهکارى، فحشاء، جنایت و…) و یا حتى عواقب قانونى دستگیر شدن همراه با مواد مخدر و مسائل قضایى متعاقب آن باشد. آنها باید از همان ابتدا «مواد» را نپذیرند؛ آنها باید چنان تعلیم ببینند که اساساً هیچ گرایشى به مواد مخدر پیدا نکنند و با قاطعیت تمام، دست رد به سینه دوستان و افراد ناباب جامعه بزنند. جوانان و نوجوانان مى توانند با استفاده از یادگیرى مهارت هاى زندگى و شیوه هاى حل مشکلات، راه هاى مقاومت و استقامت در برابر مصرف مواد را بیاموزند. و….

منظور از مهارت هاى زندگى، مهارت هایى است که:
-نوجوان را براى ورود به اجتماع و زندگى جمعى آماده مى سازند.
– کودک و نوجوان در کنار آموزش علوم و فنون مختلف مى آموزد تا بتواند شناخت درستى نسبت به خود، سایر افراد و محیط برقرار سازد و به حل مشکلات خود و اجتماعش کمک کند.
-موجب پرورش استعدادها و توانایى هاى نوجوان مى شوند تا او بتواند با چالش ها و مشکلات زندگى روزمره مقابله کند.

بالاخره آن که مهارت هاى زندگى عبارت اند از مهارت حل مسئله، مهارت تصمیم گیرى مناسب، مهارت برقرارى روابط اجتماعى با دیگران، اعتماد به نفس براى ورود به اجتماع، شناخت خطرات گوناگون، مهارت تفکر انتقادى، نوعدوستى و همدلى، شناخت هویت ملى خود، احترام به حقوق افراد، توانایى «نه» گفتن به خواسته هاى غلط دیگران، شناخت خود و استعدادهاى خود، انتخاب هدف هاى واقع بینانه براى زندگى، داشتن تفکر خلاق، روحیه استقلال طلبى و مسئولیت پذیرى، روش حل اختلاف، داشتن نگرشى مثبت به زندگى و…

نگرش ها و عاداتى که بچه ها در دوران کودکى از پدر و مادر خود مى آموزند، پایه و بنیانى براى بسیارى از تصمیم گیرى هاى آینده آنان خواهد بود. اغلب نوجوانان ۱۳- ۱۲ ساله شاید هنوز آمادگى پذیرش خطرات و مضرات ناشى از اعتیاد را نداشته باشند، اما به راحتى مى توانند درس هاى ساده اى درباره نحوه تصمیم گیرى صحیح، اطاعت از قوانین و مقررات خانه و مدرسه (اجتماع)، نحوه حل مسائل و مشکلات روزانه، مسئولیت پذیرى و تقویت خودپنداره شان یاد بگیرند.،

به عنوان پدر و مادرى آگاه به مسائل و مشکلات نوجوانان، همواره محبت کردن به آنان را باید به خاطر داشت، آنها باید دریابند که مى توانند به پدر و مادر خود اعتماد کنند و نگرانى ها و تشویش هاى شان را در زندگى- هر چه که باشد- با آنها در میان گذارند. نتایجى که طى پژوهش هاى گوناگونى به دست آمده است نشان مى دهد، نوجوانانى که از بودن در خانواده شان احساس رضایت و خشنودى داشته اند و روابط صمیمى و گرمى بین اعضاى خانواده وجود داشته است کمتر به دنبال سیگار، الکل و انواع مخدرها بوده اند. این یافته ها نشان مى دهند که قشر وسیعى از خانواده ها مى توانند با برقرارى روابط سالم بین اعضاى خود و آموزش هاى صحیح و زودهنگام فرزندان خود، آنان را از ابتلا به بسیارى از معضلات و گرفتارى هاى گوناگون اجتماعى نجات دهند. هیچ گاه نقش خودتان را بر افکار، اندیشه ها و آینده قشر جوان جامعه دست کم نگیرید.

بخشی از نوجوانی، چالش با عقاید والدین است. بسیاری از نوجوانان آماده اند که مشاجره را انتخاب کنند و در برابر مسائلی که می داند نظر والدینشان نسبت به آنها تغییر ناپذیر است، سرزنش و توبیخ شوند. ممکن است که به نظر شما آنها فردی ساده لوح و بی تجربه به نظر برسند اما مهم این است که شما به تله ای نیافتید که با استفاده از این فرصت و این احساس، با به رخ کشیدن دانش و مهارت بالاتر خود او را تحقیر کنید. والدین عاقل مراقب اند که با سخنانی مثل “من می دانم تو چه نظری داری و آن را قبول دارم” دم به این تله ندهند

به همه نشان دهید که می توانید در طول سنین نوجوانی فرزندتان رابطه خود را با او حفظ کنید. و برای نظراتش احترام قائل شوید؛ به او نشان دهید که می توان احساسات خود را بروز داد بدون این که منجر به مشاجره شود.

نقش ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات رفتاري
* هیچگاه در برابر دوستان فرزندتان به او نگویید که مثلاً “گفته بودم وسایلت را مرتب کنی” یا “مطمئن باش نمی گذارم با این لباس از خانه خارج شوی».

یک سری برنامه های متنوع به نوجوانتان عرضه کنید مثل رفتن به تئاتر، گالری های هنری، مسابقه فوتبال، کلاس زبان و… به این ترتیب او می بیند که از فرصت انتخاب گسترده ای از میان فعالیت های مختلف و جذابیت های زندگی برخوردار است.
به او توضیح دهید که مایلید با شما در مورد مدرسه اش، دوستان و یا سرگرمی های مورد علاقه اش صحبت کند. به این طریق دیگر نمی توان گله کرد که او با شما حرفی برای گفتن ندارد.

با ارائه الگو، فرزندان خود را راهنمایی کنید برقراری روابط، نقش کلیدی دارد
مکان های عمومی را که سیگار کشیدن در آنها ممنوع است، به فرزندان خود معرفی کنید. شناختن خطرهای سیگار
عادات خود را تغییر دهیداز یادگیری غفلت نکنید
دوست نوجوان خود باشیم

چه عاملی باعث می شود که فرزند 10 ساله شیرین زبان و خونگرم شما در مدت سه سال تبدیل به نوجوانی ساکت و آرام شود؟ برای بسیاری از پدر و مادرها این سؤال یکی از گیج کننده ترین معماهای قرن است.
دو دلیل مهم برای به وجود آمدن این تغییر در سنین ابتدایی و دوران نوجوانی وجود دارد:
هنگامی که کودک شما پا به دوره نوجوانی می گذارد احتیاج بسیاری به تنهایی و خلوت گزینی پیدا می کند. شاید به این علت که افکار و احساسات او دچار نوعی آشفتگی می شوند، ممکن است نوجوان شما دچار بلاتکلیفی و بی ثباتی شود. حتی ممکن است از آنچه که از نظر فیزیکی و یا احساسی برای او اتفاق می افتد احساس شرم کند. چنین اتفاقاتی برای او غیر منتظره و سخت هستند و او می خواهد آنها را از دیگران مخفی کند و نزد خود نگهدارد.
دلیل دیگر این است که فرزند شما کم کم به نداشتن مهارت در انجام کارها حساس می شود. او گمان می کند بزرگترها بهتر از او می توانند صحبت کنند و به راحتی کلمات صحیح را برای ادای منظور خود می یابند. در حالی که او در این زمینه خود را ناتوان می بیند. بنابراین اگر نوجوانتان بـُغ کرده و عبوس به نظر می رسد شاید به خاطر از دست دادن اعتماد به نفس خود در ادای کلمات است.

چرا ما به رابطه با دیگران نیازمندیم؟
«گفت و گو» کلید داشتن یک رابطه خوب در خانواده است. عدم توانایی در راحت صحبت کردن باعث می شود نتوانید نیازهای نوجوانتان را بشناسید. بدون گفت و گو و رابطه مناسب شما نمی توانید پشتیبانی و مراقبت خود را به او برسانید و او نیز نخواهد توانست فراتر از حد و مرزهای تعیین شده و رفتار پذیرفته شده رابطه مناسبی با شما داشته باشد.

انواع مختلف رابطه:

رابطه همیشه در جریان است حتی اگر کلمه ای بین دو طرف رد و بدل نشود. گفت و گو ممکن است از طریق حرکات سر و دست، تماس چشم ها و یا تماس فیزیکی باشد.
شما به عنوان والدین همیشه با فرزندتان رابطه خواهید داشت؛ اگر چه او صحبت زیادی با شما نداشته باشد. راه های زیادی برای تشویق نوجوان به صحبت کردن با والدین وجود دارد.

برای این که ارتباط خوبی با نوجوان خود برقرار نمایید توصیه می کنیم این کارها را انجام دهید:
– برای شنیدن حرف های نوجوانتان وقت بگذارید. بسیاری از نوجوانان می گویند والدینشان به حرف آنها گوش نمی دهند. گفت و گو یک خیابان دو طرفه است. اگر می خواهید او به حرف شما گوش دهد باید به او اطمینان دهید که مشتاق شنیدن حرف های او هستید.
– نشان دهید که به دیدگاه های او احترام می گذارید. نفس عمیقی بکشید و محترمانه تصدیق کنید که او هم حرف های ارزشمندی برای گفتن دارد.

به عنوان یک الگو برای او عمل کنید. به همراه همسر یا بچه های کوچکتر خانواده راه هایی را برای ایجاد یک رابطه خوب در خانواده طراحی کنید.
– انعطاف پذیر باشید. در محل و یا زمانی با نوجوانتان صحبت کنید که برای او مناسب و راحت باشد.
این کارها را انجام ندهید:
– از امتیاز گرفتن خودداری کنید. نوجوانان هم مانند همه ما دوست ندارند امتیازی از دست بدهند یا این که احساس کنند بزرگترهایشان نوعی «مسابقه قدرت» برگزار می کنند.

عقایدتان را به او تحمیل نکنید. اگر بخواهید افکار و نظریات خود را به نوجوانتان تحمیل کنید، مطمئناً آن را نخواهد پذیرفت و شدیداً عکس العمل نشان خواهد داد.
– سعی کنید قضاوت تحکمانه نداشته باشید. قبل از هرگونه نتیجه گیری به حرف های او گوش دهید. برای او هیچ چیز بدتر از آن نیست که ببیند ذهن بسته شما تمایلی به شنیدن نقطه نظرات او ندارد.

توصیه هایی که به شما در صحبت کردن با نوجوانتان کمک می کند:
– به علامت های او توجه کنید. مطمئن باشید از مسیرتان منحرف نخواهید شد. مثلاً هنگامی که او برای بیرون رفتن از خانه عجله دارد نگویید که می خواهید با او حرف بزنید بلکه در زمانی که آسوده خاطر به نظر می رسد به سراغش بروید.
– سعی کنید اوقاتی را با هم تنها باشید. اگر تنها بودن در خانه ممکن نیست به بهانه صرفِ چای، قهوه یا رفتن به سینما، دو
– اطلاعات و تجربیات خود را از زندگی با او در میان بگذارید. اما فقط تا جایی که فکر می کنید شنیدن این مطالب برای او جالب است. جوانان اغلب خیلی کمتر از کودکان مشتاق شنیدن حرف های والدینشان هستند.
– از سؤالات باز استفاده کنید، نه سؤال هایی که جواب آنها آری یا نه است. مثلاً به جای این که بپرسید: «روز خوبی داشتی یا نه؟ بپرسید: «امروز در کلاس زبان چه گذشت؟»

نقش ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات

مراقب باشید که گفتگوی شما به سرزنش کردن یا نق زدن تبدیل نشود. به عنوان مثال «دوباره لباس هایت را کف اتاق انداختی» یا «اتاقت زباله دانی شده است. کی می خواهی آن را مرتب کنی؟»
– هیچگاه یک جوان را به خاطر اعتقادات یا دیدگاه هایش تحقیر نکنید. نگویید: «این احمقانه است. چگونه می توانی این طور فکر کنی؟» آنها به تأیید کردن شما احتیاج دارند. حتی اگر آن را نپذیرند.
– اشتباهات نوجوان خود را به طرزی محترمانه بیان کنید. همان قدر برای او احترام قائل شوید که برای یک بزرگسال قائل می شوید.

وقتی با او اختلاف نظر دارید و این اختلاف هم اجتناب ناپذیر شده است، به جای پافشاری بر خواسته های خود که منجر به دلخوری و ایجاد تنفر می شود، برای پیدا کردن یک راه حل مناسب با او مذاکره کنید. این یعنی یک مصالحه. به عنوان مثال ممکن است بگویید: «می خواهم اتاقت همین امشب تمیز باشد» که عکس العملی این چنینی خواهد داشت: «اصلاً فکرش را هم نکنید! من می خواهم به خانه عمه بروم!» که این مکالمه به یک رویارویی خواهد انجامید. بنابراین بهتر است بگویید: «من واقعاً از وضعیت اتاق تو ناراضی هستم. فکر می کنی چه وقت می توانی آنجا را مرتب کنی؟» در این صورت فرصت مصالحه را به وجود آورده اید.
– برای پدر و مادر یک نوجوان، «گوش دادن و شنیدن» بهتر از «صحبت کردن» است. در این صورت به او کمک می کنید تا آنچه را که شما می فهمید او هم حس کند.
– مهم نیست که شما از نصیحت کردن چه نیتی دارید. نوجوان شما نصیحت هایتان را به احتمال زیاد نخواهد پذیرفت. مهم این است که به شخصیت او توجه کنید و مراقب باشید تا او فرصتی برای حرف زدن داشته باشد و او را در پیروی از عقاید خود مجبور نکنید.
– از تمام فرصت های غیر رسمی جهت برقراری ارتباط، استفاده کنید. مثلاً او را سوار اتومبیل کنید و به محلی ببرید که امکان یک گفتگوی خوب وجود داشته باشد.
– وقتی با شما حرف می زند علاقه مندی خود را صادقانه همراه با نگاهی صمیمی نشان دهید. در صورت امکان هنگامی که به حرف های او گوش می دهید کار دیگری انجام ندهید.
اگر در تعامل های روزمره به فرزندمان فرصت اظهار نظر بدهیم و در مورد کارهای گوناگون بااو به شور بنشینیم، در عین کمک به استقلال شخصیت او، حس مسئولیت پذیری و اعتماد به نفس را نیز در وی تقویت کرده ایم. در سخنان پیشوای شیعیان آمده است که فرزند شما در هفت سال سوم زندگی، مشاور شما در کارها باشد.

مشورت با نوجوانان چند مزیت دارد:

اول اینکه به دنیای بزرگسالان راه می یابدو دوم به وسیله برخورد اندیشه های نوجوان و والدین، کم کم نگرش صحیح در او شکل می گیرد و متوجه می شود که قوانین وضع شده تنها به جهت سعادت و تأمین آسایش او وضع شده اند و اگر اعتراضی به برخی مفاد این قوانین داشته باشد می تواند به وسیله بحث و گفتگو در مورد آن صحبت کرده و به تعادلی نسبی دست یابد. آنگونه که رضایت نوجوان و والدین، هر دو جلب شود و در این میان رابطه محبت آمیز و دوستانه ای بین آنها شکل گیرد و هر دوی آنها از نیازها، خواسته ها و توانایی های یکدیگر بیش از پیش آگاهی یابند. امطلوبی را می شنوید از بیایید به زبانی مشترک بیندیشیم. ببینیم برای تغییر نگرش در نوجوان چه نکاتی را رعایت کنیم تا مطلوب ترین نتیجه به دست آید

ارکان خانواده:

خانواده ها و زوج در ارتباط با اعضای خانواده باید مهارت داشته باشند. ارکان خانواده به نظر ما پنج عضو هستند. برخی خانواده را دو رکن می شمارند یعنی زن و شوهر، سپس به فرزند افزایش می دهند. پنج رکن شامل زن و شوهر و فرزند و پدربزرگ و مادربزرگ. ارتباط این پنج رکن با هم مهارت می طلبد. باید به گونه ای ارتباط داشته باشیم که اصطکاک پیش نیاید و بهترین بهره را ببریم. برای اینکه این پنج رکن بتوانند زندگی فرخنده ای داشته باشند نیاز به مهارت والایی است. ” الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السما “، این شجره طیبه ی قرآنی یک ترسیم هنرمندانه ای کرده است که ما می خواهیم این را با خانواده مطابقت می دهیم. ” اصلها ثابت ” ریشه های آن پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها، ” فرعها فی السما ” ساقه ها و شاخه ها زن و شوهر های جوان، عروس و داماد پدربزرگ و مادربزرگ، ثمره هم فرزندان هستند.

در زندگی نباید به هیچ وجهی مشاجره وجود داشته باشد. ما اسم مشاجرات بین زوجین را نبرد بی برنده می گذاریم. ی جوان باید مهارت های ز ندگی خانوادگی را یاد بگیرند. در روایات آمده است سعادتمند کسی است که از تجربه های دیگران پند بگیرد. کسانی که در این راه قدم گذاشته اند سرشان به سنگ خورده است. بسیاری از زندگی ها را مجادلات تباه می کند. پس هنگامی که زمینه مجادله پیش آمد، چکار کنیم؟ در روایتی داریم مومن یا عاقل کسی است که نیمی از وجودش صبر و بردباری و نیم دیگر تغافل و چشم پوشی بزرگوارانه باشد. در نهج البلاغه آمده است از نیکوترین اوصاف انسان اینست که در مورد چیزی که می داند تغافل کند. بعضی اعتقاد دارند که در زندگی زناشویی نمی توان بدون دعوا به سر برد. این سخن دروغ است. بدتر از این برخی می گویند دعوای زن و شوهری نمک زندگی است. در حالی که نمک نیست، بلکه سم است. نمک بر زخم است. ایمان و عشق و اخلاق را فاسد می کند.

یکی از ارکان اصلی زندگی زناشویی عشق است، مجادله عشق را تباه می کند. آیا زندگی بدون مجادله امکان پذیر است؟ بلی، با نگاه دقیق به اطرافمان و آمارها هستند زوجینی که سی سال با هم زندگی کرده اند و تا حالا با هم نزاع نداشته اند. اصلا دعوا و قهر و آشتی را جزو زندگی نپندارید. چون اگر پنداری آمد به دنبالش کردار هم خواهد آمد. هم در جهان بینی و هم در روانشناسی آمده است که ما مطابق پندارهایمان کردار می ورزیم. اگر در ذهن ما آمد که مجادله جزو زندگی است، حتما مجادله خواهیم کرد. در تبلیغ هم باید به بیان این مسائل بپردازید. حدود نود درصد خانواده ها با هم مشکل رفتاری و اخلاقی دارند. چون در مکان تبلیغی فقط به روحانی دسترسی وجود دارد.

خانواده عامل ثبات و سازش اجتماعی نیز هست زیرا بسیاری از هنجارها و ناهنجاریهای جامعه مربوط به همین نهاد مقدس است. هرچه محیط خانواده سالم و امن باشد به همان اندازه در روحیه افراد و اعضای آن تاثیر مثبت گذاشته و این تاثیرات مطلوب به جامعه منتقل می‌شود.

محیط خانواده دانشگاهی است که در آن درس اخلاق و انسانیت داده شده و مرکز پایه گذاری شخصیت و تشکیل عادات، رفتار، معلومات و تجارب زندگی است و پدرو مادر نخستین معلم­های جامعه بوده که تعالیم خوب یا بد از آنان  سرچشمه می گیرند.

بر همین اساس، همانگونه که می­بایست ریشه خوشبختی و هدایت صحیح انسان را در محیط خانواده جستجو کرد، منشاء هرگونه انحراف و نگون بختی را می توان در آن محیط یافت. از این رو شناخت آسیب­های خانواده و راههای پیشگیری از آن در بهسازی خانواده و جامعه تأثیر بسزایی دارد .

بدیهی است هرگونه سهل­انگاری یا غفلت در تربیت، هدایت، کنترل و نظارت اعضای خانواده ، علاوه بر عواقب دنیوی آن، شعله خشم و آتش الهی را برافروخته خواهد کرد. یکی ازشیوه­های جلوگیری ازانحرافات و آسیب­ها درسیره اهل­بیت(ع) پرورش و تقویت اندیشه دینی و واداشتن انسانها به تفکردرمسائل زندگی است.

بدیهی است که هدایت افکارو اندیشه اعضای خانواده و پاسخ قانع کننده به پرسشها­ی آنان، نه تنها تکلیفی برای والدین ومربیان جامعه است بلکه اصلی­ترین راه پیشگیری ازآسیب­های مختلف جوانان شمرده شده است.

استاد شهید مرتضی مطهری رمز انحرافات نسل جوان را درعدم پاسخگویی منطقی به نیازهای او دانسته و می­نویسد: ریشه بیشتر انحرافات دینی و اخلاقی نسل جوان را در لابه­لای افکار وعقاید آنان باید جُست، فکر این نسل از نظر مذهبی چنان که باید راهنمایی نشده است و از این نظر فوق العاده نیازمند است.

نقش ارتباط خانوادگي در كاهش اختلالات

شناخت فرقه ­های قدیم و جدید ضد الهی (بهائیت، شیطان پرستی، …) و اطلاع رسانی دقیق آن و آگاه سازی همه اعضای خانواده بویژه فرزندان از وظایف والدین محسوب می شود.

. خانواده به عنوان اولین مرکز تربیت دینی جامعه، در آگاهی بخشی، آموزش، تقویت و گستردگی این تعالیم، وظیفه­ای انکارناپذیر دارد. پدران و مادران مسلمان با رفتارهای معادگرایانه خویش و با صحبت­های دوستانه و دلسوزانه خود، می­توانند عامل انتقال این میراث گرانبهای دینی به نسل جدید باشند. شرکت درمراکزو جلسات دینی، حضور در مساجد و تکایا، ارائه کتاب و بیان شنیده­ها و دیده­ها و خاطرات خود در این موضوع با هدف ایجاد حس پاسخگویی و در نظر داشتن عواقب دنیوی و اخروی همه کارهای معروف و منکر می­تواند برخی ازراههای پیشگیری ازانحرافات بشمار آید.

تهیه نرم افزارهای کامپیوتری و سی دی­های مربوط به قیامت و معاد و استفاده از آن در محیط و جمع خانواده بویژه در جمع جوانان و نوجوانان در رسیدن جهت روشن کردن افکار اعضای خانواده مناسب خواهد بود.البته درکودکان خیلی بااحتیاط که زمینه سازاختلالات روانی ورفتاری نگردد(مثال روان پریشی -وسواس و………)

بر اساس دستورات تربیتی اسلام، حضور در آرامگاههای عمومی و قبرستان­ها و زیارت اهل قبور و قرائت فاتحه برای درگذشتگان، می­تواند تاثیرات مناسبی در اندیشه و سپس رفتارهای انسانها داشته باشد. بیان ماجراها و داستانهای واقعی از افراد نیکوکار و برجسته­ای که پس از گذشت قرن­ها از مرگشان، دارای جنازه­ای سالم در قبر بوده و بصورت اتفاقی برای بازماندگان آشکار شده است و ذکر دلایل معنوی آن بسیار مفید خواهد بود.

بی­شک بکارگیری تدابیر انگیزشی برای فراگیری فرزندان از قبیل جوایز و هدیه و تشویق در رسیدن به آن اهداف مقدس، یاریگر والدین است.

خانواده­های گرامی بویژه والدین محترم به این حکم الهی توجه خواهند داشت که خداوند عزوجل فرمودند: «اِنِ السمع و البصر و الفواد کل ذلک کان عنه مسئولا»

همانا گوش و چشم و قلب انسانها در مقابل فعالیتهای خود پاسخگو خواهند بود.

بنابراین، شنیدن، دیدن و دل­سپردن به هرسخن و صحنه و اندیشه­ای نیازمند اجازه الهی بوده و در قیامت ازآن سوال خواهد شد و انسان در مقابل شنیده­ها و گفته­ها و باورهای خود باید پاسخ قانع کننده­ای در مقابل خداوند بزرگ داشته باشد. از این رو توجه و استقبال از سخنان و افکار باطل موجبات عذاب الهی را در پی دارد.

دروغ گویی:

هر سخنی که از نظر گوینده اش بر خلاف حقیقت باشد، دروغ نام دارد. بنابر این هر گاه شخصی برخلاف ماجرا یا حقیقتی که خود بدان اعتقاد داشته و قبول دارد سخنی را بیان کند، دروغگو محسوب می­گردد. بدیهی است چنانچه گوینده­ای سخنی را بر زبان آورد سپس خلاف آن مساله برایش آشکار شود، دروغگو نبوده بلکه این شخص مرتکب گفتار اشتباه شده است.

هر شخص گرسنه­ای  به منزل دوست ‏خود برود و دوستش براى اوغذا بیاورد و او بگوید من سیرهستم، این سخن دروغ است، چون بر خلاف حقیقت است و در این صورت گوینده سخن  نیزدروغگو است، زیرا بر خلاف حقیقت ‏خبر داده‏است.

کم را بیش گفتن یا بیش را کم گفتن، دروغ  است و گوینده‏اش دروغگو مى‏باشد، چنان که بود را نبود و یا نبود را بود خبر دادن دروغ گویى مى‏باشد. همچنین بد را خوب و خوب را بد یا کوچک را بزرگ و بزرگ را کوچک خواندن، دروغ ‏محسوب می­شود.

منافقان نیز بدلیل اینکه گفتارشان بر خلاف اعتقادشان است در زمره دروغگویان بشمار می­آیند.

امام علی 7 در این باره مى‏فرماید: «اِن اَعظم الخطایا عندالله اللسان الکذوب: بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان بسیار دروغگو است.»

وظایف پیشگیرانه والدین:

به یقین اولین راه مبارزه با بیماری دروغ، شناختن ریشه­ها و عوامل یا زمینه­های آن گناه است. بدون تردید وجود یک حالت یا انگیزه روانی در باطن افراد، آنان را به سوی دروغگویی می­کشاند و تا زمانی که آن علت بر طرف نشود بیماری دروغ علاج نخواهد شد.

ترس، عجز، ‌ضعف شخصیت، ‌احساس حقارت، ‌عقده حقارت یا بعضی از حالات نفسانی نظیر اینها می­تواند بشر را از راه مستقیم فطرت منحرف کند و به دروغگویی وادارش نماید.    بنابراین با توجه به ریشه­های دروغ در فرزندان، والدین باید بکوشند با از بین بردن ریشه­های آن وهمچنین اصلاح رفتار خویش با کودکان، محیط مناسبی را برای پرورش صحیح فرزندان ایجاد کرده و آنان را به مسیر صداقت و راستگویی راهنمایی کنند.

تقویت باورهای دینی:

مهمترین وظیفه تربیتی والدین این است که در پی تقویت اعتقادات دینی و افزایش باورهای مذهبی خود و فرزندانشان برآیند. این مهم با استعانت از خدای بزرگ و انجام واجبات و ترک محرمات امکان پذیر خواهد بود. براساس سخن امام صادق (ع) می­بایست با کارها و رفتارهایمان مردم را به خوبی ها و کارهای نیک دعوت کرد. از این جهت رفتارهای صادقانه والدین در معرض نگاه و درس آموزی فرزندان قرار داشته و پیام راستگویی را به آنان منتقل می کند. علاوه برآن بیان احادیث و روایات مربوط به پرهیز از دروغگویی در تقویت اندیشه دینی موثر است

ارتباط:

ارتباط با سایر بزرگسالان/ خانواده‌های گسترده: بیشتر خانواده‌هایی که مشکلات مالی، جدایی و طلاق یا اعتیاد اعضای خانواده‌شان را تجربه می‌کنند، به تدریج از آشنایان، دوستان، و همسایگان خود دورتر می‌شوند و انزوا را برمی‌گزینند. اما والدین باید بدانند که سایر بزرگسالان در خارج از حیطه‌ی خانواده (مانند معلم، مربی ورزش، یا پدربزرگ و مادربزرگ) نیز در رشد و پرورش کودکان و نوجوانان تأثیر زیادی دارند و بهتر است که فرزندان خانواده از نظارت و مراقبت آن افراد هم برخوردار شوند. علاقه و توجه این افراد به کودکان و نوجوانان می‌تواند اعتماد به نفس آنها را بالا برده و الگویی از بزرگسالان سالم و تندرست را برای آنها فراهم کند.

نشست خانوادگی:

یکی از بسیار مزایای جلسات مؤثر خانوادگی برای تقویت انصاف
طرحی برای حل دموکراتیک مشکلات در گردهمایی های خانوادگی می توان ارائه داد که اکنون یکی ازضروری ترین نیاز تربیتی خانواده است0
بسیاری ازخانواده ها ها برای آنها می توانند خود را ابراز کنند، تصمیم بگیرند، به توافق برسند، را بشنوند و مشکلات را حل کنند. دلها به هم نزدیک .نقش ها.ارزشها.وظایف نسبت به یکدیگر.درک متقابل .همدردی.اعتماد.همکاری.عشق به یکدیگروبسیار بسیاردیگر
به این ترتیب مشارکت، همکاری و رعایت نوبت را تمرین می کنند. در جلسات خانوادگی افراد خانواده طبق ساعت از پیش تعیین شده ای دور هم جمع می شوند تا دربارۀ مسائل، نگرانی ها و علائق مشترک – با رعایت انصاف – گفتگو کنند.

می توانید در این جلسا ت موضوعات مختلفی را به بحث بگذارید. ساعات تماشای تلویزیون یا خواب، حل اختلاف، رسیدگی به مشکلات تکراری یا رفتارهای نامناسب، شادی برای رویدادهای مثبت تک تک افراد خانواده، وظایف در خانه و پول توجیبی می توانند از جمله موضوعات گردهمایی های خانوادگی باشند.
جلسات خانوادگی با رعایت این شش اصل موفقیت آمیز خواهند شد. بر طبق نیازهای خانواده تان آنها را تعدیل کنید و به کار ببندید.
1- انصاف را رواج دهید.

هدف گردهمایی خانوادگی این است که فرزندانتان را چنان شرکت دهید که بتوانند اصول انصاف را تمرین کنند، پس مهم است که آنها احساس کنند عقایدشان محترم شمرده می شود. قضاوت هایتان را نگه دارید و فرزندتان را تشویق به حرف زدن کنید.
از این فرصت برای سخنرانی استفاده نکنید؛ و آن را برای اوقاتی بگذارید که با فرزندتان تنها هستید. در جلسات خانوادگی عقیدۀ تک تک افراد مساوی به شمار می آید، همه حق دارند حرف هایشان شنیده شوند و هر کسی می تواند هر نوع نگرانی یا مشکلی را مطرح کند.

2- قوانین متعارف ادب را رعایت کنید.
مهم است که فضای جلسات خانوادگی به کودکان احساس آرامش دهد. ادب متعارف را رعایت کنید و به خصوص متوجه باشید که هیچ کس نباید مورد اهانت یا فریاد قرار بگیرد. هر اعتراضی باید با لحنی آرام بیان شود و بهتر است که با “من” شروع شود.
برای فرزندتان شرح دهید که وقتی اعتراض با “تو” یا “شما” شروع می شود حالت انتقادی یا قضاوتی دارد؛ وقتی با من شروع می شود بر رفتار متمرکز است. من واقعاً ناراحتم که بدون اجازه لباس های مرا می پوشی. می خواهم دست از این کار برداری.

تاکید کنید که همه حق شنیدن حرف هایشان را دارند و درنتیجه کسی حقی ندارد حرف کسی را قطع کند.
3- قوانین تصمیم گیری را مشخص کنید.
معمولاً تصمیم بر مبنای رای اکثریت گرفته می شود؛  البته برخی کارشناسان معتقدند که باید توافق آراء وجود داشته باشد. هر تصمیمی که در جلسات خانوادگی گرفته می شود باید دست کم تا جلسۀ بعد اجرا شود. در جلسۀ بعد می توان آن را تغییر داد.
این فکر را تقویت نکنید که همیشه حرف آخر با کودکان است. یادتان نرود که شما رئیس هستید. بیشتر والدین این قانون را می گذارند که کودکان فقط دربارۀ قوانینی حق اظهارنظر دارند که از نظر والدین جای چانه زنی و مذاکره دارد.
برای نمونه: ترجیح می دهی برای تعطیلات به دریاچه بروی یا کنار دریا؟ یا دلت می خواهد کارهای خانه را که به تو داده شده، هر هفته تغییر کنند یا هر دو هفته؟

مشکلات رفتاری شایع نوجوانان و راه حل آن

4- جلسات را منظم و طبق برنامه برگزار کنید.
بیشتر کارشناسان پیشنهاد می کنند جلسات خانوادگی هفته ای یک بار و به مدت پانزده دقیقه برای خردسالان و اگر کودکان بزرگترند، با زمانی کمی بیشتر، برگزار شوند. زمان قرار جلسه را روی در یخچال بنویسید تا همه بدانند که باید در آن شرکت کنند. پس از تعیین ساعت و روز گردهمایی، هر هفته در همان روز و ساعت دور هم جمع شوید.

5- نقش های جلسه را گردشی کنید.
یکی از راه های فعال کردن کودکان در گردهمایی این است که نقش هایی را تعیین کنید که هر هفته گردشی باشند. برای نمونه رئیس جلسه (اعلام آغاز و پایان جلسه با اوست و نمی گذارد کسی از موضوع خارج شود)، نمایندۀ قانون (توجه می کند که قوانین اجرا شوند)، برنامه ریز (تاریخ و ساعت جلسه را برای یادآوری می نویسد) و منشی (یادداشت های جلسه را می نویسد). کودکان خردسال به جای یادداشت می توانند از ضبط صوت استفاده کنند.

6- فضای جلسه را پرنشاط نگه دارید.
والدین با تجربه می گویند نباید جلسات را فقط به منظور حل مشکل برپا کرد. در این صورت، پس از مدتی بچه ها دوست ندارند در چنین گردهمایی هایی شرکت کنند. سعی کنید جلسات شما شاد و سرگرم کننده باشد. پدر یک خانواده می گفت آنها جلسه را با تعریف کردن از کارهای نیک همدیگر در هفته ای که گذشت، آغاز می کنند.
در پایان جلسه می توانید شیرینی خوشمزه ای بدهید یا یک بازی دسته جمعی بکنید و یا حتی می توانید دسته جمعی به تماشای یک فیلم خانوادگی خوب بنشینید.

مشکلات رفتاری شایع نوجوانان و راه حل آن:

نوجوانان معمولا برای رسیفرزند شما از طریق استفاده از تلفن، روحیه اجتماعی خود را تقویت می کند و یاد می گیرد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کرده و دوست یابی کند. ولی اگر ضوابطی تعیین نشود، مشکلاتی بروز خواهد کرد.اگر فرزند شما اجازه دارد از تلفن استفاده کند این بدان معنی نیست که تلفن باید همیشه در اختیار او باشد، یا در صورت داشتن گواهینامه رانندگی نمی تواند به طور تمام وقت از ماشین شما استفاده کند.

دن به استقلال و اثبات توانایی‌های خود خواسته‌هایی دارند که گاه مورد پسند خانواده نیست و پدر و مادرها نمی‌توانند آنها را بپذیرند یا نمی‌دانند با وجود خطرهای موجود، چطور آنها را حل کنند.

اگر دختر یا پسر 15-14 ساله ای در خانه دارید، حتما می‌دانید در مورد چه می‌خواهم صحبت کنم. عید که از راه می‌رسد برعکس همه خانواده‌ها که خوشحالند، پدر و مادر نوجوان‌ها عزا می‌گیرند و مدام در خانه جروبحث وجود دارد که همراه شما خانه فلانی نمی‌آیم یا نمی‌خواهم با شما مسافرت کنم.

کودکان به‌تدریج بزرگ می‌شوند و به دنبال استقلال و آزادی می‌گردند اما در مقابل، والدین هر روز نگران‌تر می‌شوند و در حالی که می‌خواهند فرزندشان را زیر نظر داشته باشند حس می‌کنند نوجوان آنها را پس می‌زند و هر روز از آنها دورتر می‌شود. این پس‌زدگی در هر خانواده با توجه به سطح فرهنگی و اجتماعی خود را به یک شکل نشان می‌دهد. بی‌توجهی و حرف‌ناشنوی از والدین، دعوا و بحث کردن یا گوشه‌گیرشدن همگی از جمله نشانه‌های ورود کودک به نوجوانی است.نوجوانان معمولا برای رسیدن به استقلال و اثبات توانایی‌های خود خواسته‌هایی دارند که گاه مورد پسند خانواده نیست و پدر و مادرها نمی‌توانند آنها را بپذیرند یا نمی‌دانند با وجود خطرهای موجود، چطور آنها را حل کنند.

مشکل اول: فرزندمان همراه ما به مهمانی و مسافرت نمی‌آید:

خیلی از والدین از این موضوع شکایت دارند که فرزندشان از 11 سالگی به بعد تمایل چندانی به شرکت در مهمانی‌های خانوادگی از خود نشان نمی‌دهد یا نسبت به مسافرت‌های دسته‌جمعی با خانواده بی‌علاقه است و مدام بهانه می‌گیرد که می‌خواهد با دوستانش باشد یا تنها در خانه بماند.

این مساله بسیاری از والدین را نگران می‌کند زیرا در چینن شرایطی آنها نمی‌دانند مثلا اگر نوجوان تنها در خانه ماند قرار است با چه نوع فعالیتی خود را سرگرم کند. در فضای مجازی به چه سایت‌هایی سر بزند یا قرار است چه نوع فیلم‌هایی تماشا کند… اگر با دوستانش باشد، با چه کسانی در ارتباط است؟ این دوستان اهل مصرف مواد یا مشروب‌های الکلی نیستند؟ هم‌جنس‌اند یا از جنس مخالف؟ تفریحات سالم را انتخاب خواهند کرد؟…

راه‌حل: اگر نوجوانتان می‌گوید که بودن با شما در مهمانی یا مسافرت کسل‌کننده است به نظرش احترام بگذارید اما او را به حال خود رها نکنید. اگر می‌خواهد با دوستانش باشد باید آنها را به شما معرفی کند و در مورد محلی که قرار است برای تفریح به آنجا بروند اطلاعات کافی در اختیارتان بگذارد. اگر می‌خواهد همراه دوستانش مسافرت کند، ایرادی ندارد. نام او را در اردوی مخصوص نوجوانان ثبت‌نام کنید تا این تجربه را زیر نظر شما داشته باشد. در این شرایط هم نوجوان طعم آزادی و استقلال را می‌چشد هم شما کمتر نگران هستید و اعتماد بیشتری دارید.

مشکل دوم: فرزندمان رفقای ناباب دارد.

یکی از نگرانی‌‌‌های عمده والدین ترس آنها از نوع دوستانی است که نوجوان انتخاب می‌‌کند. نوجوانان بیش از آنکه با خانواده ارتباط داشته باشند و با آنها وقت بگذرانند به سمت دوستانشان گرایش دارند. پس در درجه اول خیلی مهم است که والدین نظارت کافی بر فعالیت‌ها و دوستان فرزندشان داشته باشند تا او به اشتباه با فردی نامناسب ارتباط پیدا نکند اما اگر چنین اتفاقی افتاد به هم زدن این دوستی کار بسیار مشکلی است.

راه‌حل: در صورتی که متوجه شدید نوجوانتان با فردی نامناسب دوست شده است به این توصیه‌ها عمل کنید: خواستار قطع ارتباط نشوید: مطمئن باشید در این برهه زمانی رابطه فرزندتان با دوستش بسیار قوی‌تر از رابطه شما با اوست. هیچ فایده‌ای ندارد اگر به فرزندتان بگویید با فلان دوستت حرف نزن یا با او بیرون نرو. البته این موضوع کاملا منطقی و درست است که به او بگویید از نوع رفتار یا لباس پوشیدن دوستش خوشتان نمی‌آید اما آغازکننده جنگ برای قطع ارتباط نباشید! باید هوشمندانه رفتار کنید.

تقاضای کمک کنید: با یک بزرگ‌تر یا دوست نوجوانی که روی فرزندتان تاثیر می‌گذارد صحبت کنید تا با فرزند شما همراه شود و او را به راه درست راهنمایی کند و خواستار قطع ارتباط او با فرد نامناسب شود. نوجوان شما به این فرد اعتماد خواهد کرد و رازهایش را با او در میان می‌گذارد. مراقب باشید و سعی نکنید از تمام مسایل خصوصی او سردر بیاورید. کلیات را بدانید اما دنبال جزییات نباشید زیرا کنجکاوی بیش از حد، باعث خراب شدن رابطه نوجوان با فرد مورد اعتماد خواهد شد.

دوستان او را بشناسید: سعی کنید با تمام دوستان نوجوانتان آشنا شوید و به مرور آنها را بشناسید. تمام آنهایی که در نگاه اول بد به نظر می‌رسند واقعا آنقدرها هم مشکل‌ساز نیستند. در موقعیت‌های خاص مثل جشن‌ تولد یا جشن پایان سال تحصیلی از فرزندتان بخواهید چند نفر از دوستانش را دعوت کند تا دور هم خوش بگذرانید.میگناirبعد از مراسم به او بگویید که از دیدن دوستانش خوشحال شدید و دوست دارید باز هم آنها را ببینید. به این ترتیب می‌توانید روابط فرزندتان را تا حدی زیر نظر داشته باشید!

به‌طور خلاصه نکته‌ای که در مورد دوستان نوجوان باید مورد توجه قرار دهید این است که نوجوان خودش دوستانش را انتخاب می‌کند و والدین هیچ تاثیری در این انتخاب ندارند. آنها می‌توانند به طور غیرمستقیم بر انتخاب‌های فرزند خود اثر بگذارند پس باید بسیار هوشمند باشند.

مشکل سوم: فرزندم روابط سالم ندارد

یکی از نگرانی‌های بیشتر والدین ارتباط فرزندشان با جنس مخالف یا جلب شدن او به سمت فیلم‌های غیراخلاقی است. راه‌حل: برای نوجوان وقت بگذارید و در مورد «عشق و علاقه» صحبت کنید اما لزوما به روابط جنسی اشاره‌ای نکنید.

در جامعه امروز نوجوانان به اندازه کافی در مورد این مسایل و خطرهای مربوط به آن اطلاعات دارند. به هر حال باید سعی کنید روابط فرزندتان را زیر نظر داشته باشید. اگر نوجوان شما با دوستان خوبی باشد و تفریح‌های سالمی داشته باشد دنبال فیلم‌های غیراخلاقی نخواهد رفت.

مشکل چهارم: فرزندم به اینترنت معتاد شده

بیشتر نوجوانان وقت زیادی را پای اینترنت و شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کنند این موضوع طبیعی است و جای هیچ نگرانی وجود ندارد. راه‌حل: اگر فرزندتان بیش از حد از اینترنت استفاده می‌کند یا اهل بازی‌های رایانه‌ای است یا با تلفن‌همراه صحبت می‌کند با او حرف بزنید و اگر تاثیری نداشت از یک روان‌شناس کمک بگیرید.

نکته بسیار مهم این است که او را از خطرها آگاه کنید. مثلا در رابطه با استفاده از اینترنت و سایت‌های اجتماعی به او خاطرنشان کنید که وارد کردن مشخصات شخصی می‌تواند برایش مشکل‌آفرین باشد و در آینده، زندگی‌اش را تحت‌تاثیر قرار دهد.

فعالیت های عمده ای که بیشترین سهم را در زندگی نوجوانان دارند عبارتند از:

* تمایل به گذراندن وقت به تنهایی در اتاق
* بیرون رفتن با دوستان
* استفاده کردن از تلفن مشکلاتی که در برخی خانواده ها به دلیل وجود تلفن روی می دهد از این موارد ناشی می شود:

اول، فرزند شما به دلیل استفاده کردن افراطی از تلفن، فرصتی برای انجام تکالیف مدرسه یا خانه ندارد، لذا مشاجره شما با فرزندتان به سبب انجام نشدن وظایف او آغاز می شود.

دوم، فرزند شما ممکن است آن قدر غرق صحبت با تلفن باشد که به اطراف خود توجه نکند. تصور کنید شما به مدت دوساعت مشغول مرتب کردن خانه بوده اید و فرزندتان در این مدت مشغول صحبت با تلفن بوده، بدون آن که بیندیشد آیا شما به کمک او احتیاج دارید یا خیر؟

سوم، فرزند شما به طور دائم از تلفن استفاده می کند لذا، عملا شما و دیگران قادر به استفاده از تلفن نیستید. وقتی دوست خود را ملاقات می کنید او به شما می گوید” هر بار شماره شما را گرفتم، اشغال بوده است، با تو نمی شود تماس گرفت”. این مشکلات به دلیل نداشتن برنامه ریزی و نظم در استفاده اعضای خانواده از تلفن ایجاد می شود لذا برای برطرف ساختن آن،مقرراتی وضع کنید و در اجرای آنها جدیت داشته باشید.

مشکلات رفتاری شایع نوجوانان و راه حل آن

تغییر مقررات و مجازات ها:

فرزند شما از طریق استفاده از تلفن، روحیه اجتماعی خود را تقویت می کند و یاد می گیرد که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کرده و دوست یابی کند. ولی اگر ضوابطی تعیین نشود، مشکلاتی بروز خواهد کرد.اگر فرزند شما اجازه دارد از تلفن استفاده کند این بدان معنی نیست که تلفن باید همیشه در اختیار او باشد، یا در صورت داشتن گواهینامه رانندگی نمی تواند به طور تمام وقت از ماشین شما استفاده کند.

علاقه فرزند شما به استفاده از تلفن، عامل مناسبی است که می تواند برای تغییر رفتار و تقویت احساس مسئولیت در فرزندتان مورد استفاده قرار گیرد. شما می توانید با تعیین ضوابط و مجازات ها می توانید این رفتار فرزند خود را کنترل کنید. برای توضیح بیشتر مطلب چند مثال می زنیم. اگر فرزند شما خط تلفنی مستقلی برای خود داشته باشد، باید خود هزینه آن را پرداخت کند. او از طریق انجام کارهای خانه و همکاری با اعضای خانواده می تواند هزینه پرداخت قبض تلفن را به دست آورد.

از نتایج طبیعی کمک بگیرید

“خواهش می کنم با من همکاری داشته باش و خواهرت را عصبانی نکن، من با تو همکاری کرده ام و اجازه داده ام از تلفن استفاده کنی، سعی کن این همکاری متقابل استمرار پیدا کند، روزی که با من همکاری نکنی، در آن روز اجازه استفاده از تلفن را نخواهی داشت”.

اگر فرزند شما خط تلفنی مستقلی برای خود داشته باشد، باید خود هزینه آن را پرداخت کند. او از طریق انجام کارهای خانه و همکاری با اعضای خانواده می تواند هزینه پرداخت قبض تلفن را به دست آورد. اگر او هزینه تلفن را نپردازد، خط تلفن از سوی شرکت مخابرات قطع خواهد شد.

اگر فرزند شما به دلیل انجام ندادن تکالیف درسی و بی توجهی در کلاس دچار افت تحصیلی شده است به او بگوئید:”کار تو مدرسه رفتن و درس خواندن است، اگر وظیفه ات را به درستی انجام دهی می توانی از تلفن استفاده کنی در غیر این صورت مجاز با استفاده از تلفن نیستی”.
سپس وضعیت درسی وی را به طور هفتگی بررسی کنید تا بتوانید هر نوع تغییر تدریجی در رفتار او را مشاهده کنید. همان گونه که ملاحضه کردید، شما می توانید از تلفن به عنوان وسیله ای برای تشویق فرزندتان به تغییر رفتار استفاده کنید.

همچنین به این ترتیب مشارکت، همکاری و رعایت نوبت را تمرین می کنند. در جلسات خانوادگی افراد خانواده طبق ساعت از پیش تعیین شده ای دور هم جمع می شوند تا دربارۀ مسائل، نگرانی ها و علائق مشترک – با رعایت انصاف – گفتگو کنند.
می توانید در این جلسلت موضوعات مختلفی را به بحث بگذارید. ساعات تماشای تلویزیون یا خواب، حل اختلاف، رسیدگی به مشکلات تکراری یا رفتارهای نامناسب، شادی برای رویدادهای مثبت تک تک افراد خانواده، وظایف در خانه و پول توجیبی می توانند از جمله موضوعات گردهمایی های خانوادگی باشند.

برای دریافت کاربرگ روی دکمه “دانلود فایل” کلیک نمایید.